|
|
|
|
|
فرآيندي است كه در آن ارزش بازاري بالقوه دارايي يا بدهي برآورد ميشود. ارزشيابي مي تواند بر روي انواع مختلف دارايي(مانند سهام، اختيارهاي مالي ....) و بدهي(اوراق قرضه منتشر شده از طرف شركتها) انجام گيرد. ارزشيابي در حوزههاي مختلف تحليل سرمايهگذاريها، بودجهبندي سرمايهاي، ادغام و تملك و......... داراي كاربرد ميباشد. شرط موفقيت در سرمايهگذاري، توانايي ارزشيابي صحيح اوراق بهادار است. بهطور كلي، ميتوان انتظار داشت كه ارزشيابي صحيح به خريد و فرش بهصور زير منجر شود: ١- خريد اوراقي كه ارزش آن بيشتر از قيمت بازار است. ٢- فروش اوراقي كه قيمت بازار آن بيشتر از ارزش آن باشد. سرمايهگذار بايد بتواند زودتر از سايرين به تفاوتهاي قيمت در دو مورد بالا پي ببرد و اقدام مقتضي را انجام دهد. اين شرط لازم براي موفقيت وي است. شرط كافي البته عدمآگاهي ساير سرمايهگذاران از اين تفاوتها و سوق قيمتها به جهت وضعيت مطلوب براي سرمايهگذاري اولي است. در مورد ارزشيابي اوراق بهادار يك اصل بسيار مهم اين است: «ارزش اوراق بهادار برابر است با مجموع ارزش فعلي عايدات آتي آن.» اصولاً ارزش داشتن اوراق بهادار به لحاظ عايداتي است كه به دارنده آن تعلق ميگيرد. اين ارزش با مجموع جبري اين عايدات برابر نيست، چرا كه عايداتي كه در زمانهاي دورتر بهدست ميآيد، با عايدات سالهاي نزديكتر ارزش مساوي ندارد. با توجه به اصل «ارزش زماني پول يا time value of money» بايد ارزش فعلي عايدات را در نظر گرفت. اگر عايدات آتي كاملاً مطمئن و بدون خطر باشد، آنگاه نرخ تنزيل مورد استفاده جهت محاسبه ارزش فعلي همان نرخ بهره بدون خطر است كه ميتوان آن را برابر نرخ بهره بانكي گرفت. ولي از آنجا كه عايدات سرمايهگذار روي اوراق بهادار عادات كاملاً مطمئني نيست، بايد نرخ تنزيلي را بهكار برد كه بيشتر از نرخ بهره بانكي باشد. بعبارتي ديگر، نرخ تنزيل بايد هم منعكسكننده ارزش زماني پول (نرخ بدون خطر) و هم دربرگيرنده خطر و عدماطمينان عايدات آتي باشد. منحني بيتفاوتي بازار يا تابع بده ـ بستان خطر و بازده رابطه خطي بين نرخ تنزيل و خطر بهصورت زير خواهد بود: K = نرخ بازده مورد انتظار يا نرخ تنزيل Rf = نرخ بهره بدون خطر
صرف خطر همانطور كه در شكل مشاهده ميشود، نرخ بازده مورد توقع سرمايهگذار، تابعي ازخطر سرمايهگذاري است. اگر ميزان خطر V1 باشد، نرخ بازده مورد توقع K1 خواهد شد، و اگر ميزان خطر V2 باشد، نرخ بازد مورد توقع K2 خواهد شد. بنابراين، ميتوان اين نتيجه كلي را گرفت كه «بين خطر و بازده رابطهاي مستقيم برقرار است.» خطر از جمله مواردي است كه شخص مايل به انتقال آن به ديگري است، و حاضر است براي اين انتقال، بهايي اقتصادي بپردازد. سرمايهگذار بهطور معمول خطرگريز يا risk avator است، و اگر بخواهد بين دو سرمايهگذاري كه از لحاظ سودآوري برابر و از نظر خطر متفاوت است، يكي را برگزيند، قطعاً سرمايهگذارياي را انتخاب خواهد كرد كه خطر كمتري را دارد و اگر بخواهيم سرمايهگذار را به سرمايهگذاري در طرحي كه خطر بيشتري دارد ترغيب كنيم، بايد سود پيشنهادي آن طرح را بلا بريم. اگر بهاي خطر را بهصورت زير تعريف كنيم كه: شيب خط رابطه بين خطر و بازده = بازده اضافي مورد توقع به ازاي يك واحد خطر =بهاي خطر در آن صورت خواهيم ديد كه هرچه بهاي خطر (طبق تعريف بالا) بيشتر باشد، صرف خطر بالاتر خواهد بود. سؤال مهم اين است كه آيا بهاي خطر در همهجا يكسان است؟ بهعباتي ديگر شيب خط مزبور هميشه يكسان است؟ بهاي خطر تابعي است از درجه خطرپذيري سرمايهگذار كه تجربههاي وي در مورد سرمايهگذاري موردنظر نيز احتمالاً بر خطرپذيري سرمايهگذار تأثير ميگذارد. مثلاً، بهاي خطر در ايران بالاتر از امريكا و ژاپن است و در طنتيجه بازدهموردتوقع سرمايهگذار ايراني براي اجراي طرحها بيشتر است. از طرف ديگر، هينه سرمايه (cost of Cpital) نيز گرانتر خواهد بود. بهعبارت ديگر،شركتها در ايران پول را به بهاي گرانتري در مقايسه با كشورها امركا و ژاپن تهيه ميكنند، و بههمين دليل در صورت انجام طرح، مصرفكنندگان بايد بهاي گرانتري بپردازند. اين خود باعث كاهش تقاضا براي كالاها و خدمات توليدشده در ايران ميشود، و متعاقباً سرمايهگذاري براي توليد كاهش يافته، و درنهايت توسعه و رشد اقتصادي كندتر انجام ميپذيرد. غير از خطرپذيري سرمايهگذار عامل ديري كه در بهاي خطر تأثير ميگذارد، خوشبيني و يا بدبيني به حوادث آينده است. با بررسي بازار سهام مشاهده ميشود كه پيشبيني و انتظارات، تأثير مهمي بر قيمت سهام در بازار دارد. اگر مردم حوادث ناخوشايندي را در آينده پيشبني كنند، از اين پيشبيني، تقاضا و در نتيجه قيمت جاري سهام را تحت تأثير قرار ميدهد. با ذكر مقدمه بالادر مورد ارزشيابي اوراق بهادار مشخص شد كه بازده مورد انتظار همانطور كه قبلاً گفتيم از فرمول زير محاسبه ميشود: نرخ بازده مورد توقع يك مفهوم نظري است، بدينمعني كه سهم بهگونهاي ارزشيابي ميشود كه اگر عايدات مورد پيشبيني دقيقاً حاصل شود، بازده حاصله دقيقاً برابر با بازده مورد توقع ميشود. مثال: فرض كنيد مفروضات زير در مورد شركتي موجود است: Rf = ١٣% نرخ بهره بدون خطر R پيشبيني قيمت سهم در سال = (١) ٩٠٠٠ پيشبيني سود نقدي سهم در سل = (١) ٨٠٠ سؤال: با شرايط فوق سهم مزبور را در حال حاضر به چه قيمتي بايد خريد؟ ٢٥% = ١٢% + ١٣% = K/ بايد توجه داشت كه مبلغ ٨٤٠ر٧ ريال ارزشيابي سهم از نظر سرمايهگذار است كه براساس پيشبينيهاي وي از سودآوري و خطر حاصل ميآيد. بهطور كلي، ارزش اوراق بهادار تابع سه پارامتر است: ١- ميزان عايدات مورد انتظار (Size) ٢- ميزان خطر عايدات (Risk) ٣- زمان دريافت عايدات (Timing) موفقيت ارزشيابي اورا بهادار به دقت وي در ارزيابي عوامل بالا بستگي دارد. در مثال بالا: ١ سال = Timing ١٢% = ١٢/٠ = Risk Premium ٩٠٠٠ = Size روابط عوامل سهگانه بالا با ارزش اوراق بهادار بهشرح زير ميباشد: - هر قدر ميزان عايدات مورد انتظار بيشتر باشد، با ثابت بودن ساير شرايط، ارزش اوراق بهادار مربوط بيشتر خواهد شد. - هرچه خطر بيشتر باشد، با ثابت بودن ساير شرايط، ارزش اورا بهادار كاهش خواهد يات. - هرچه زمان دريافت عايدات طولانيتر شو، با ثابت بودن ساير شرايط، ارزش اوراق بهادار كمتر خواهد د. نتايج بالا از بزرگ و كوچك شدن، صورت و مخرج كسر: بهراحتي قابل استنتاج است. توجه شود آنچه در مورد ارزشيابي در مثال بالا آمد، فقط استفاده از يك مدل و متكي بر يك نظريه بود. روشن است كه براي ارزشيابي دهها مدل بديل وجود دارد. برچسبها: نرخ بازده مورد انتظار expected rate of return |
||
|
+
نوشته شده در دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۱ساعت 19:41 توسط جلیل بدراق نژادturkmen student ir
|
|
||